خاطره ی قبل سفر
عزیزم فردا با مامان جون وبابا میخوایم بریم پابوس آقا امام رضا من ونازدنه خردادماه با دوستامون رفتیم ولی من از زیارت آقا سیر نمیشم وممنون از اینکه دوباره دعوت شدم ولایق زیارت بودم دیروز پایم سست شده بود وامروز وسایل رو آماده میکردیم وچمدان میبستم میگفتی مامان میریم بیون گفتم میریم زیارت گفتی زیایت ونازدنه هر مسجد وگنبدی میبینه میگه اینجا زیایته(زیارته)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی