ساریناجونساریناجون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
آوینا جونآوینا جون، تا این لحظه: 1402 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
الناالنا، تا این لحظه: 1403 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

نازدونه خونمون سارینا

دخترونه ها👧🏻👧🏻👧🏻

خاطره ی من

فرشته کوچولو من زیبای من همه جا تو را میبینم حتی در فنجان خانومی عاشق عکس انداختن وفوری میاد میگه بیبینم نی نی اوچولو بودم خونه عمه محبوبه رفتیم عید دیدنی مامان ازم عکس میگیری اینم عشق منه   ...
27 ارديبهشت 1393

ساریناجون وشیطنت هایش وشیرینی هایش

شیرینی زندگیمان سارینا جون وشیطنت هایش دخترنازم که دراین روزها بسیارحساس وتیزبین شده ودرحال الگوبرداری احساس میکنم بااین احوال وظیفه ی من سخت ترمیشود واین که میگویند بچه های رفتارهای پدر ومادر راضبط میکنندوآن راتکرارمیکنندواقعی است آخه من به باباجون وقتی مخالفت میکنم میگم نه بیخودوقتی داشتم صحبت میکردم با باباجون یهو هی گفت بیخود بیخود مامان کلی ذوق کرد وفشارت دادم بوسیدم آخه خیلی ازم تقلید میکنه نمازم که تموم میشه میاد میگه (قبول باشه)ازحمام میام میگه(عافیت باشه) میره خونه مامان صغری میاد صداش رومیکشه میگه (سسسلللام) جالب اینجاست که من بهش نگفتم بگو چون خودم به خودش میگم بهم میگه فداش بشم خیلی دوستش دارم ودوستم داره وخیلی بهم وا...
28 بهمن 1392

دلخوشی مامانی وبابای

امروز ازکنار پارک رد شدیم میگی باد میاد سده (سرده) خیلی بامزه شدی من وبابات دوست داریم یه دل سیر بوست کنیم وفشارت بدم توبغلم ولی دخمرم اذیت میشه         شیطنتها وپرانرژی بودنت گاهی منوخسته میکنه ولی لذت بخشه            وبعضی اوقات دوتایی آلیسا بازی میکنیم       وقتی پارک میریم میخوای الکلنگ بازی کنی ماباید بالاپایین کنم وقتی داریم میریم مهمونی لباس میپوشی بریم میگی عروش شدم  نازدونه عاشق چایی هستی یبار خونه مامانی گفتی چایی مافکر کردیم میگی دایی گفتیم میاد نیستش وقتی رفتی آشپزخونه به ...
3 بهمن 1392

سارینا جون باعمو قناد

روز جمعه درحال رفتن به گردش بودم که به طور اتفاقی عمو قناد وهمکارانش را دیدیم واز آنها به همراه سارینا جونم عکس یادگاری گرفتیم آخه سارینا برنامه ی اونارو خیلی دئوست داره مخصوصا تیتراژ برنامه شون ...
3 بهمن 1392

نازنیم وآموخته هایش

  ماهگیت مبارک عزیزم فرشته ی زمینی من دخترمامان دراین روزهای سرد گرمایی خانه ماست لحظه های با توبودن سرشار ازنشاط است  عزیزدلم وقتی آموزش میدهم دقت میکنی وبه نظرم بچه ی باهوش هستی ودوست داشتنی هستی وبابا برایت تراشه های الماس گرفته وخیلی خوب پیش رفتی درتاریخ١٠/٨/١٣٩٢شروع کردم الان ١٠ کلمه را یادگرفتی وکارت را نشان میدهم درست جواب میدهی وازنحوه پیشرفتت خیلی راضی هستم وقتی بابا داره درس میخونه خیلی شیطنت میکنی واگر منم مشغول باشم به اتاقت میروی ودر رامیبندی ومیگوی قر کردم وما عاشقانه به دنبالت میایم ونوازشت میکنیم نفس ما شعر آقا پلیسه /گنجیشک خسته خسته/ تپلویم تپلو/یه توپ دارم قلقلیه/صلوات/ سوره توحید اینا آموخته های...
6 دی 1392

جذابیت وفعالیت سارینا جون

سلام عزیزم دراین روزها که به استقبال سرما میرویم گرمای وجود وحضورت درکنار ما حس میشود وخانه عشق راگرمتر ازگذشته شده آنقدر جذاب شده ای که حتی لحظه ای هم نمیشود چشم پوشید وهمه حرکات وکلماتت زیر نظر گرفته میشود وآنقدر با احساس صحبت میکنی که فقط دوستت دارم بنشینم گوش دهم وباتو بگویم سوالات متدوالی میپرسی این چیه ؟ کسی بامن صحبت کند زود میگویی؟چی گفت؟؟ دوستت دارم وعاشقانه به خود میببالم وخدا را شاکرم که این همه نعت به من عنایت کرده فرزند صالح * شوهر عاشق*مادر نمونه وفداکار*برادرمهربان*وخانواده شوهر مهربان و واقعا نمونه خدایا شکرت ...
3 آذر 1392

خاطره دخمرم

خوشگل مامان هرچی بزرگتر میشی جذاب تر وعزیزتر میشی وحافظه ی خیلی خوبی داری امروز رفتیم عیادت عموی باباجون چند ماه پیش عروسی پسرش بود تادرخونه شون رودیدی گفتی اینجا نریم ببیی (گوسفند)دارن بریم خونمون وما حیرت زده شدیم بابا حافظه باهوش جیگرم بهش میگم سارینا کوچولو میگه اوچولو اوددتی فدای تو جییییییییییییییگرم دخمرنازم امروز ظهر باهم ظرفهای ناهار روشستیم روسینک نشست وآب بازی کرد نازدونه خیلی تمیزه ومرتبه عزیییییییییییییزم خوشگلم وقتی دارم جارومیکنم میگره خودش جارو کنه وقتی گردگیری میکنم کمکم میکنه عشق منه ...
26 مهر 1392

تولد دایی یکی یدونه

سلام خوشگل خانوم                                                                              ٤مهر تولد ٢١سالگی دایی جون بود واومدن خونه ما  ودایی روغافلگیر کردیم ولی سارینا نمیذاشت هی به دایی میگفتی اچال تولدت مبرک ودایی روبردی کنار یخچال وکیک رونشون دادی&...
26 مهر 1392